۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

یه نفر هست تو شرکت ما که همه می دونن چماق داره! وقتی هم که احتمال می ره یکی ناغافل حرفی، فحشی از دهنش در بره، فوری چشم و ابروی همه ملت کج و کوله می شه و صدای "هیس، هیس" ها از گوشه و کنار شنیده.
اون روز نمی دونم رفته بود کدوم حرم و امامزاده ای زیارت. وقتی برگشت طبق عادت همه ازش می پرسیدن:" واسه ما دعا کردی؟ " و اون هم قسم و آیه که به خدا یاد همتون بودم.
اما من نفهمیدم دعا کردن این آدم چه ارزشی داره؟ من اگه قرار بود سوالی ازش بپرسم می پرسیدم:" به شرافت نداشته ات! واسه من که دعا نکردی."