چادری بود و ساق داشت و صورتش رو بند هم ننداخته بود.
ایذر داشت. بغض کردم.
همه گفتن محاله این ایذر داشته باشه، به قیافه اش نمی یاد! می خواستم سر هشون هوار بزنم:" خفه شید لطفن! ایدز دوره و نزدیک، رو پیشونی کسی نوشته نشده."
خفه نشدند، گفتن فاسده لابد...! بوی فساد حرفشون حالم رو به هم زد.
نمی دونم خودش فهمیده؟
ایذر داشت. بغض کردم.
همه گفتن محاله این ایذر داشته باشه، به قیافه اش نمی یاد! می خواستم سر هشون هوار بزنم:" خفه شید لطفن! ایدز دوره و نزدیک، رو پیشونی کسی نوشته نشده."
خفه نشدند، گفتن فاسده لابد...! بوی فساد حرفشون حالم رو به هم زد.
نمی دونم خودش فهمیده؟
|