۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه

تناقض جزء ذات انسان مدرنه!
اين روزها زياد اين رو با خودم مي گم و مثل هميشه آدمهاي پر تناقض زيادي مي بينم.
شايد با فكر كردن به اين جمله پذيرش اين تناقض ها هم برام راحت تر ميشه.

خودم در زندگي ام تا آنجا كه يادم مي ياد خيلي پر تناقض نبودم. بدون هيچ ارزشگذاري اي اين حرف را مي زنم. معمولا وقتي بخواهم حرفي را بزنم يا كاري را بكنم آنقدر قبلش بالا پائينش مي كنم و بررسي اش مي كنم و وقتي به نتيجه قطعي رسيدم انجامش مي دم يا مي گمش و درنتيجه ي چنين خصوصيتي كمتر به تناقض مي خورم .البته مطلقا هم بي تناقض نيستم.
خوب !تناقض جزو ذات انسانه. اين رو از نگاه يه آدم ذات گرا نمي گم . منظورم جزءلاينفك آدمهاست. طبعا من هم يه آدمم!!!
اما هدفم از گفتن همه ي اين حرفها همين بود كه بگم درباره همين موضوع ساده دچار تناقض شدم. از يه طرف آرامشي كه در بي تناقضي هست خوبه و لدت بخش، از طرف ديگه گاهي شك و تناقض هم حال ميده.

پي نوشت 1: بايد اسم اين جور پستها رو بزارم يادداشتهاي يك ديوانه. مي خوام يه حرفي رو بگم، ذهنياتم رو بريزم بيرون اما اينقدر اين فكر پراكنده و نامتمركز است كه نمي دونم چقدر در رسيدن به اين هدف موفقم. همين الان كه دارم اين پست را مي نويسم در عين حال به صد تا چيز ديگه دارم فكر مي كنم، دختر عموم كه 5 سالشه داره باهام بازي مي كنه و يه دفعه از اون استرسهاي بي دليل يهويي مي لغزه زير پوستم.

پي نوشت 2: شايد هم حرفهايي كه مي خوام بزنم و به هزار و يك دليل نمي تونم باعث مي شه كه پراكنده و نامفهوم بنويسم. كاش اين ترسها و سانسور هم جزو ذات زندگي جمعي نبود. اين رو واقعا بي هيچ تناقضي آرزو دارم.