۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

فرقی نمی کنه که کسی که دستگیر شده رو از نزدیک بشناسی یا نه، هبچ فرقی...! مهم اینه که یک نفر به ناحق و به جبر در زندان است. اما گاهی یک خبر کوتاه درباره ی بازداشت یک دوست و احساسی که عدم حضور او بهت می ده می تونه تلنگری باشه که همیشه یادت بمونه زندان و بازداشت خودسرانه هنوز ادامه داره و نباید وظیفه ات رو برای آزادی اونها فراموش کنی.
امروز 14 نفر از بچه های دفتر تحکیم بازداشت شدن. از همه اونها هادی رو می شناختم و نسیم رو...! و همین دیشب بود که بعد از مدتها فرصتی شد تا از دوستی مشترک بخوام که سلام رسان من به نسیم باشه.
هر چند که خبر بازداشت نسیم ، هادی و همه ی اون 12 نفر دیگه مثل ریختن آب سردی روی سرم بود. اما این شوک فرصتی شد تا با صدای بلند داد برنم:
زندانی های سیاسی باید آزاد شوند.
بازداشت خودسرانه باید متوقف بشه.