۱۳۸۷ دی ۳, سه‌شنبه

پيرمردي اومد نشست تو تاكسي و فوري موبايلش رو در آورد يه روضه رو پلي كرد. همراه با روضه خونه هي بلند بلند گفت آخ آخ و بغض كرد.
بعد با اصرار از من خواست هدفونم رو در بيارم و بعد به انگليسي بهم گفت كه باباش تو 83 سالگي مرده و اون الان عزاداره و از نظرش مشكلي نداره كه من هدفون تو گوشمه!